رینبودش وقتی فهمید که باید بره ، با همه ی دوستانش خداحافظی کرد و رفت . رینبودش وقتی رسید گفت : اینجا دیگه کجاست ؟» ریتی ، توایلایت ، اپل جک ، فلاتر شای ، پینکی پای و سانست شیمر رفتند تا او را بلند کنند ، و همه چیز را برای او تعریف کردن و به او یاد دادند چگونه را برود ، و او حالا آماده شده بود .
رینبودش یه جادوی خاص و عجیبی احساس کرد و به سمتش رفت
درباره این سایت